تشنه

عبدالرضا پالیزدار شعر و قطعات ادبی 3 نظرات

ما تشنه ي يك جرعه ي نابيم و صدافسوس

در ميكده ايم و همه خوابيم و صدافسوس

با هر دمِ ما دم به دم ماست نگار و

ما بي نفَس يار، خرابيم و صدافسوس

منزلگهِ ما چشم نگار است و به عمري

ما دربِدر كوي سرابيم و صدافسوس

گر رخ به رخ يار نشستيم همه عمر

با روي سيه پشت نقابيم و صدافسوس

غافل شده ايم از رخ آرام نگار و

يك عمر همه غرق عذابيم و صد افسوس

در گوش دل آواي دلآرام نگار و

ما غرق هياهوي و عتابيم و صد افسوس

ناقوس زند بانگ كه وقت سفر است و

ما تا دم آخر همه خوابيم و صد افسوس

عبدالرضا پالیزدارتشنه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *