ما تشنه ي يك جرعه ي نابيم و صدافسوس/
در ميكده ايم و همه خوابيم و صدافسوس/
با هر دمِ ما دم به دم ماست نگار و/
ما بي نفَس يار، خرابيم و صدافسوس/
منزلگهِ ما چشم نگار است و به عمري/
ما دربِدر كوي سرابيم و صدافسوس/
گر رخ به رخ يار نشستيم همه عمر/
با روي سيه پشت نقابيم و صدافسوس/
غافل شده ايم از رخ آرام نگار و/
يك عمر همه غرق عذابيم و صد افسوس/
در گوش دل آواي دلآرام نگار و/
ما غرق هياهوي و عتابيم و صد افسوس/
ناقوس زند بانگ كه وقت سفر است و/
ما تا دم آخر همه خوابيم و صد افسوس/