درارتباط با حقوق زنان متاسفانه باید گفت که در طول تاریخ و حتی از همان بدو طلوع اسلام تاکنون به دلیل نگرش های تبعیض آمیز به جایگاه و حقوق زنان، شاهد استمرار محرومیت زنان و دختران از حقوقی هستیم که در قرآن به صراحت بر آنها در کنار حقوق مردان تاکید شده است. تاکید و نگاه برابر قران به زنان و مردان، آن هم در زمانی که نگرشی بر اغلب جوامع جهان آن روزگار، از جمله عربستان حاکم بود که “زنان و دختران جزئی از اموال پدر و یا همسر محسوب میشدند”. این نوع نگرش متاسفانه در بین تعداد قابل ملاحظهای از فقها و علما نیز استمرار یافت، تا جایی که رگه های مشهود آن را میتوان در نظریات صریح تعداد قابل توجهی فقها و علما ملاحظه نمود که در قسمت های بعد به آن میپردازیم.
اما در این میان، قرائت ها و تفاسیر مردانه از قرآن و آموزههای دینی موجب آن گردید که حتی مفاهیم و معانی واضح برخی از آیات به گونه ای تفسیر و تبیین گردد که باب میل مردانی باشد که زنان را جزئی از اموال خود محسوب می کنند و برای خود برتری و حقی کامل در ارتباط با اِعمال هرگونه تحکمی بر زنان قائل هستند. در حالی که در قسمت های بعد خواهیم دید که قرآن به هیچ عنوان هیچگونه رجحان و برتری و حقوق بالاتری برای مردان نسبت به زنان قائل نشده و به زن و مرد چه در ماهیت و ریشه آفرینش و چه در ابعاد دیگر نگاهی کاملاً یکسان و برابر دارد و تنها بین نوع حقوق زن و مرد تفاوت قائل شده است.
در این بخش به آن قسمت از آیه ۳۴ سوره نساء می پردازیم که به “تنبیه نمودن و کتک زدن زن بوسیله مرد” تعبیر شده است، تا ملاحظه نماییم که تفاسیر غلط اکثر مفسرین از این آیه چگونه رغم خورده است.
در آیه مذکور از واژههای “واهجروهن فی المضاجیع و اضربوهن” بعد از آنکه از موعظه و نصیحت زنانی که حقوق مردان خود را در ارتباط با زناشویی و موارد دیگر پایمال می کنند یاد کرده، سخن به میان آورده است.
اغلب علما و مفسرین”واضربوهن” را به معنای کتک زدن و تنبیه بدنی زن آوردهاند و جالب اینجاست که برای توجیه نوع تنبیه هم روایاتی ساخته اند که برای مثال منظور آیه “تنبیه با چوب مسواک” است و واقعا نمیفهمیم که تنبیه با چوب مسواک واقعاً چه معنایی دارد و آیا تنبیه محسوب میشود؟
اما حقیقت این است که واژه “واضربوهن” به معنای “کتک زدن ” در آیه مذکور نیست ،چون معنای اصلی این واژه”فاصله گرفتن و دور شدن” است.
نمونه عینی آن نیز آیه ۱۰۱ همین سوره نساء می باشد. در این آیه می فرماید: ” و اذا ضربتم فی الارض….” و معنی آن این است که “زمانی که (از منزل خود) در زمین فاصله گرفتید و دور شدید” و به هیچ عنوان معنای آن کتک زدن زمین نیست چون بی معناست. و نمونه های دیگر آن را نیز می توان در آیات (بقره/273 و آل عمران/156و مائده/106) نیز مشاهده نمود.
پس قرآن به صراحت از مفهوم ذاتی ” ضرب” یعنی” فاصله گرفتن ” در آیه ۳۴ سوره نساء بهره برده ، به ویژه آنکه واژه ” واضربوهن” به همراه “واهجروهن” به معنای “دوری جستن” آمده است.
متاسفانه تفسیرهای غلط و مردانه از آیات قرآن به همین جا ختم نمیَشود . تفاسیری که مجموعا موجب تضیع حقوق زنان شده است. رویکردی تلخ که در آثار تعداد قابل ملاحظه از فقها نیز قابیل رصد کردن است و به تفاسیر دیگر آیات و نمونههایی از نظرات تعدادی از فقها در قسمت های بعد خواهیم پرداخت. زن و حقوق زنان در قران: قسمت دوم
تعداد قابل توجهی از آیات قرآن، آیات مصداقی هستند که بر اساس شرایط زمان مربوطه به بیان نوع رفتار در مقابل مصداق مورد نظر( با در نظر گرفتن شرایط مکانی و زمانی آن )پرداخته اند که این آیات بخش اعظم آیات متشابه را تشکیل میدهد.
بر خلاف آیات محکم که به بیان اصول و ارزشها پرداخته اند و در طول تاریخ غیر قابل تغییر می باشند.
در آیات متشابه که عمدتاً مصادیق ذکر شده( مانند همین آیه )طبیعتاً باید از درون آیه به ارزشها و اصولی دست یافت که بر اساس آن بر نوع رفتار در مقابل مصداق مورد نظر در آیه مربوطه تاکید شده است.
برای مثال در آیه مورد بحث یعنی آیه ۳۴ سوره نساء، به موضوع نگرانی مرد از عدم رعایت حقوق زناشویی توسط زن اشاره شده و در آیه ۱۲۸ هم این سوره نیز به موضوع نگرانی زن از عدم رعایت حقوق زناشویی توسط مرد و نیز نگرانی زن از بد رفتاری و دوری گزیدن مرد از زن اشاره شده است.
در آیه اول یعنی ۳۴ سوره نسا به مرد توصیه می کند که ابتدا با گفتمان و زبان اندرز و اگر نتیجه نداشت، با ترک کردن وضعیت و محل ، سعی در اصلاح موضوع بنماید چرا که مصداقی که در این آیه از آن یاد شده به زمانی باز می گردد که مردان به محض آنکه زنان حقوق زناشویی را مراعات نمینمودند و یا به هر بهانه ای، به شدت دست به خشونت زده و به تنبیه بدنی شدید زنان تا حد کشتن آنان می پرداختند و اگر زن زنده می ماند، اغلب بلافاصله آنان را از منزل بیرون انداخته و آواره اش می نمودند.
این امر مربوط به زمانی است که از صدها سال قبل از آن، خشونت برعلیه زنان وکشتن و یا آواره کردن زنان از جمله حقوق لاینفک مردان شمرده می شد.
جالبتر اینکه بلافاصله در آیه ۳۵ سوره نساء نیز پیشنهاد می نماید که زن و شوهر برای خود داوران و حکم هایی(مشاورینی) انتخاب نمایند تا به اختلافاتشان رسیدگی کنند. راهکاری که در قرن حاضر نیز بشدت برآن تاکید می شود.
در آیه ۱۲۸سوره نساء نیز دقیقاً به همین امر در ارتباط با مردان اشاره دارد و اینکه اگر زنی نگران بود که مردش حقوق همسرش را رعایت ننماید و یا زن نگران ترکمنزل و بدرفتاری مرد با او و یا نگران ترک منزل از سوی مرد بود، به جای آنکه زن از ترس خود منزل را ترک کند و آواره شود، بهتر است هر دو از در صلح و سازش درآیند و بر عمل خیر بودن صلح و سازش نیز تاکید نموده است.
آنچه به عنوان اصل و ارزش از این دو آیه می توان دریافت، نهی شدید رفتارهای خشونت آمیز و نیز ضرورت رعایت حقوق زناشویی توسط زن و مرد است که می توان به عنوان ارزش های کلیدی و غیرقابل تغییر از از دو آیه موردنظر استنتاج نمود.
متاسفانه در طول تاریخ تعداد قابل ملاحظهای از فقها به جای استخراج ارزش ها از آیات متشابه، نهتنها موارد مصداقی قرآن را به عنوان احکام فقهی اعلام نمودند که مشکلات بسیاری را برای جامعه امروزی بهمراه داشته است، بلکه متاسفانه مانند همین ترجمانی که در ارتباط با آیه ۳۴ سوره نسا بیان گردید، با ترجمه غلط و مطابق رویکردهای ذهنی خود و نیز با استناد به روایات غیر معتبر ، بعضاً به صدور فتاوی مانند شرعی بودن تنبیه زن در تحت شرایطی توسط مرد پرداختند که با روح آیه مورد بحث در تضاد کامل می باشد.
در انتها یاد آوری می شود که قران رجوع به اولو الامر (یعنی کسانی که از شرایط علمی و عملی لازم برای مراجعه به خود در امر تخصصی مورد نظر برخوردارند) و نیز تعیین داور و همچنین انجام مشاوره و از همه مهمتر تعقل و اندیشه ورزی را بهترین راه حل برای موارد مطروحه می داند. راهکارهایی که در تمام برهه های تاریخ حیات انسان نتیجه بخش بوده و خواهد بود